مطالب جالب و طنز
سه شنبه 2 اسفند 1390برچسب:وعده, :: 15:33 :: نويسنده : علی باقرزاده

وعده

پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مى‌داد.

از او پرسید: آیا سردت نیست؟

نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.

پادشاه گفت:....



ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد